رخش؛ اسبِ واگذارشدة گرشاسپ به رستم

نویسندگانابراهیم محمدی,سیدمهدی رحیمی,سعید شهروئی
نشریهپژوهش زبان و ادبیات فارسی-جهاد دانشگاهی
شماره صفحات۱-۲۰
شماره سریال۲۰
شماره مجلد۶۴
نوع مقالهFull Paper
تاریخ انتشار۲۰۲۲
رتبه نشریهعلمی - پژوهشی
نوع نشریهچاپی
کشور محل چاپایران
نمایه نشریهisc

چکیده مقاله

در این نوشتار، به روش بازکاوی متن و با شیوة تطبیقی، همسانی رستم و گرشاسپ از دید ویژگی تنان ه و کالبدینۀ اسبان آن دو پهلوان بررسی و تحلیل می شود. رستم پس از ستاندن جهانپهلوانی، در برابر افراسیاب که سپاهی انبوه برای تازش به ایرانشهر گسیل داشته، درمیایستد؛ اما برای ایستادگی در برابر تورانیان و پای گذاری به نبردگاه، دو چیز از زال می خواهد : یکی گرز و دیگری اسب. زال نیز نخست گرز نیای خود، گرشاسپ پهلوان را که به سام رسیده بود، به تهمتن می دهد و سپس با گردآوردن گله های بسیار از اسبان، زمینه را برای گزینش اسبی درخور و فراسویی برای تهمتن فراهم میآورد. رستم از میان اسبان گوناگون، اسبی میانلاغر برمیگزیند. درنگ در معنی نام گرشاسپ و فرادید نهادن همانندیهای بسیار میان او و رستم، همچون زاده شدن از پهلوی مادر، همسانی در برخورد با آتش، فروافتادن در جایی گود، نبرد همسان با اکوان و گندرو و... این انگاره را سامان میدهد که گرشاسپ که به معنی دارندة اسب لاغر است، در گذر اسطوره به حماسه، افزون بر گرز خویش، اسبِ میانلاغر خود را در حماسۀ ملی به یا « کرِس » تهمتن وا میگذارد و بدینگونه رخش، یادگاری میتواند بود از بخش که به معنی اسب نزار است. « گرشاسپ » در نام « کرش »

لینک ثابت مقاله

tags: رستم، گرشاسپ، رخش، پیوند شخصیتی و ادبیات حماسی