تحلیل نگرۀ پدیدارشناسی در شناخت¬شناسی شازده کوچولو

نویسندگانعلی اکبر سام خانیانی
نشریهپژوهش های زبانشناختی در زبان های خارجی
شماره صفحات۹۵-۱۱۲
شماره سریال۱۸
شماره مجلد۱
نوع مقالهFull Paper
تاریخ انتشار۲۰۱۳
رتبه نشریهعلمی - پژوهشی
نوع نشریهچاپی
کشور محل چاپایران
نمایه نشریهisc

چکیده مقاله

تحلیل نگرۀ پدیدارشناسی هوسرلی در شازده کوچولو چکیده یکی از ابعاد مهم «شازده کوچولو» اثر آنتوان دو سنت اگزوپری (1944- 1900) ) نگرۀ پدیدارشناسی داستان است که تحلیل و تبیین آن در دریافت دقیق اثر نقش کلیدی دارد. جستجوی اینترنتی در پایگاه¬های انگلیسی و فارسی نشانگر آن است که این رویۀ اثر، توجه پژوهشگران داخل و خارج را برنیانگیخته است. این پژوهش توصیفی- تحلیلی ثابت می¬کند که شخصیت شازده کوچولو در واقع کودک فلسفی درون نویسنده(راوی) است که در آغاز وجودش را با کنش فلسفی اثبات می¬کند. واکاوی رفتار، گفتار، سازمان ذهنی و شخصیت شازده کوچولو و شخصیت¬های همسو و مثبت داستان و نیز بررسی تصاویر ثابت می¬کند که این اثر تحت تأثیر نگرة پدیدارشناسی (فنومنولوژی) نگاشته شده است: تأکید بر نیروی طبیعی شناخت کودک، گذر از ظاهر(قشر) و تأکید مکرر شازده کوچولو بر پنهان بودن اصل، عدم انطباق دو تصویر کلاه و صندوق با مدلول مورد نظر، نقد آگاهی و توجه¬دادن خواننده به¬¬بازشناسی اصیل پدیده¬ها، ارزشها و هنجارهای اجتماعی، از نشانه¬های نگرۀ پدیدارشناسی هوسرلی است. همچنین کُنش اهلی¬کردن، مکان¬های نمادین داستان مانند سیاره و ستاره، افریقا، جنگل طبیعی، صحرا، آبادی و تعبیراتی مانند تنهایی نیز قابلیت تحلیل پدیدارشناختی دارند.

لینک ثابت مقاله

tags: "آنتوان دوسنت اگزوپری"،" شازده کوچولو"،" پدیدارشناسی هوسرلی"،" نقد آگاهی"،" شناخت¬شناسی"