آزادی به مثابه اصل حاکم بر مردم سالاری در اندیشه فرخی یزدی

نویسندگاناحمد خسروی,سروش علیزاده
نشریهمطالعات بین ­رشته­ ای ادبیات، هنر و علوم انسانی
شماره صفحات۲۳۱-۲۵۱
شماره سریال۱
شماره مجلد۳
نوع مقالهFull Paper
تاریخ انتشار۲۰۲۲
نوع نشریهالکترونیکی
کشور محل چاپایران

چکیده مقاله

هدف این نوشتار بررسی مفهوم آزادی و مقوله‌های مختلف آن به‌ویژه آزادی بیان، در اشعار فرخی یزدی با رویکردی بین¬رشته¬ای و از منظری حقوقی است؛ در این منظر، مفهوم آزادی با مفهوم «حق داشتن» گره می‌خورد و آزادی عبارت می‌شود از. نبود مانع و فقدان محدودیت آزادی همانند مفاهیمی چون عدالت و نظم عمومی انتزاعی بوده که مورد مناقشه و تفاسیر متعدد و بویژه در علوم مختلف قرار گرفته است. از طرفی آزادی به‌عنوان یکی از اصول حاکم بر مردم‌سالاری قرار گرفته است و از سویی دیگر این آزادی در اشعار شعرا دارای جایگاهی سترگ و والا بوده است. ازاین‌رو، آدمی دست به رویکردی متنازع در برابر اندیشه‌ای می‌زند که خواهان به مصلوب کشیدن حقوق اساسی وی بوده است. از این رو، آزادی امری مهم و بنیادین تلقی می‌گردد چراکه انسان را به امری سوبژکتیو بدل می‌کند. شروع سویه‌های این تقابل در ایران را می‌توان در دوره مشروطه یافت. ازاین‌رو متفکرین عصر مشروطه نیز که تحت‌تأثیر این نگرش قرار داشتند، سعی در اثبات مفهوم آزادی به‌عنوان یک حق برآمدند. یکی از متفکرین دوره مشروطه که در بطن این مناقشه قرار داشت، فرخی یزدی بود. اگرچه فرخی در باب بیان آزادی و ضرورت آن برای دموکراسی در اشعار خود به گونة مستقیم نپرداخته است، لیک وی در صدد دستیابی به‌نوعی از دموکراسی در زمانه خویش بوده است که لازمه تحقق آن، رسیدن به انواع آزادی‌هایی است که امروزه در اسناد متعدد بشری در زمره آزادی‌های بنیادین بشری قرار گرفته است. حال پرسش اینجاست که منظور فرخی یزدی از آزادی کدام مصادیق از آزادی است؟ برای یافتن پاسخی درخور، به استفاده از روشی توصیفی و تحلیلی روی می‌آوریم و تلاش برای یافتن پاسخ را با پرداختن به مفهوم آزادی و انواع آن در قالبی حقوقی گره می‌زنیم. این‌گونه پیوندی نیک و میان‌رشته‌ای میان ادبیات و حقوق برقرار می‌شود

لینک ثابت مقاله

tags: حقوق بشر ـ آزادی ـ رکن دموکراسی ـ دولت ـ شعر عصر مشروطه- فرخی یزدی