بررسی عناصر سطح اولِ آگاهیِ انسانِ دوبعدی در افسانه¬ها (مطالعه موردی: افسانه¬های خراسان جنوبی و مازندران)

نویسندگانحامد نوروزی,کلثوم قربانی جویباری,انسیه بهلولی مقدم
نشریهمطالعات فرهنگی اجتماعی خراسان
شماره صفحات۲۰۵-۲۳۶
شماره سریال۱۸
شماره مجلد۱
نوع مقالهFull Paper
تاریخ انتشار۲۰۲۳
نوع نشریهالکترونیکی
کشور محل چاپایران
نمایه نشریهisc

چکیده مقاله

آگاهی، به عنوان فرایندی ذهنی که در زمان حال رخ می‌دهد و شامل حالت‌های ذهنی شناخت، درک، عاطفه، احساس و ادراک حسی می¬شود، یکی از ویژگی¬های بشری است که در ساحت¬های مختلف زندگی انسانی تأثیرات عمیقی بر جای گذاشته و بازتاب یافته است. ادبیات عامیانه و به‌ویژه افسانه¬های قومی، یکی از بزرگ¬ترین و کهن-ترین جلوه¬گاه¬های آگاهی¬های فردی و جمعی گروه¬های انسانی¬ست. در این پژوهش که حول یک سوال بنیادی شکل گرفته است، در پی آنیم که تفاوت عناصر برسازندۀ آگاهی شخصیت¬ها در افسانه¬های خراسان جنوبی و مازندران را مقایسه نماییم. انتخاب افسانه¬های این دو اقلیم نخست به دلیل تفاوت زیست¬بوم آن¬ها و تأثیرگذاری آن بر اندیشه و آگاهی ساکنان آن¬ها بوده و دوم ریشه¬های مختلف فرهنگی آن¬ها که یکی به فرهنگ و زبان ساسانی (خراسان جنوبی) و دیگری به فرهنگ و زبان اشکانی (مازندرانی) نسب می¬رساند. هر دو عامل می¬تواند به تفاوت نوع افسانه¬ها و تا حدی اختلافِ سطوح آگاهی در برخی از عناصر منجر شود. چارچوب نظری این پژوهش را نظریه سطوح آگاهی (مردانه) رابرت جانسون شکل داده است. این نظریه به بررسی آگاهی انسان، با محوریت قهرمانان داستانی، در سه سطح می‌پردازد. عناصر سطح اول آگاهی (به نمایندگی دن¬کیشوت) که غریزی، پیشامدرن، ساده و دوبعدی است، اشتراکات بسیاری با عناصر آگاهی در افسانه¬های عامیانه دارد؛ لذا محور اصلی این پژوهش معطوف به بررسی عناصر سطح اول آگاهی در افسانه¬ها خواهد بود. نتیجۀ بررسی داده¬ها نشان می¬دهد که اولاً تفاوت فاحش و برجسته¬ای میان قهرمانان افسانه¬های خراسان جنوبی و مازندران وجود ندارد و اغلب قهرمانان هر دو ناحیه کاملاً در سطح اول آگاهی قرار دارند؛ ثانیاً با وجود اشتراکات بسیار میان افسانه¬ها، قهرمان افسانه¬های خراسان جنوبی متناسب با نوع زندگی و شرایط جغرافیایی خویش از دنیای رنگارنگ درون خود بهره می¬گیرد و این بهره¬گیری تا جایی است که هیچ¬گاه دنیای بیرون بر دنیای درون غلبه نمی¬کند. بسامد عوامل مرتبط با خیال¬پردازی در افسانه¬های خراسان از مازندران تا حد زیادی، بیشتر است. دنیای درونی این افسانه¬ها پر از خیالات رنگارنگ است که قهرمان را به ماورا و آسمان و بهشت برین متصل می سازد، نه به مکان خشک و خشن کویری. بی¬مکانی و بی¬زمانی در افسانه¬ها نیز نشانگر درون¬گرایی قهرمان است. افزون بر این از آنجا که ناخودآگاه قهرمان بر روانش سلطه دارد، با درون خود و عناصر وجودیش در صلح به سرمی¬برد. به طور کلی قهرمانان افسانه¬های خراسان جنوبی نسبت به افسانه¬های مازندران دوبعدی¬تر و ابتدایی¬تر ظاهر می¬شوند. افسانه¬های خراسان جنوبی تخیلی¬تر است و آنچه مفهوم کاملی از افسانه را در برمی¬گیرد در مورد افسانه¬های خراسان جنوبی بیشتر صدق می¬کند. حتی گاهی جنبه¬های واقعی و تاریخی¬ افسانه¬های مازندران بر جنبه¬های خیالی غلبه می¬کند؛ لذا قهرمانان افسانه¬های خراسان جنوبی نسبت به افسانه¬های مازندران بیشتر در سطح اول آگاهی به سر می¬برند.

لینک ثابت مقاله

tags: سطوح آگاهی، انسان دوبعدی ، رابرت جانسون، افسانه¬های خراسان جنوبی، افسانه¬های مازندران.