سویه های تفسیری روایت؛ از روایت مذهبی تا روایت شاعرانه

نویسندگانکلثوم قربانی جویباری
نشریهروایت شناسی
شماره صفحات۱۵۹-۱۸۴
شماره سریال۳
شماره مجلد۶
نوع مقالهFull Paper
تاریخ انتشار۲۰۱۹
رتبه نشریهISI
نوع نشریهالکترونیکی
کشور محل چاپایران

چکیده مقاله

منظوم­گردانی روایت­های داستانی منثور همواره یکی از علایق شاعران فارسی­زبان بوده است. یکی از مهم‌ترین جریان‌های منظوم­گردانی روایات داستانی دینی در ایران که تاکنون هیچ توجهی به آن نشده، جریان منظوم­گردانی روایت­های داستانی عهد عتیق است. در این فرایند، افزوده‌هایی به روایت­های منثور اصلی اضافه می­شود. هدف اصلی در مقالة حاضر بررسی کارکرد این افزوده­ها در بازروایت منظوم است. برای رسیدن به این هدف، الگوهای اضافه شدن این افزوده‌ها در سه نمونه از مهم­ترین منظومه­های برگرفته از عهد عتیق (موسی­نامه و یوسف و زلیخا از شاهین شیرازی و عقیدت یصحق از ملا امینا) بررسی شده است. بدین منظور منظومۀ روایی با اصل آن‌ در کتاب مقدس تطبیق داده شده است. نتیجۀ بررسی حاکی از آن است که این افزوده‌ها براساس یکی از الگوهای تبیینی، توسعه‌ای و متداعی به متن اضافه شده­اند. در الگوی تبیینی، علت یک رویداد مبهم در حدود رویدادهای واقعی و گاهی فراواقعی بیان می­شود. در الگوی توسعه‌ای، افزوده‌هایی نظیر تقدیر و همراهی خداوند با انبیا، خصوصیات جسمانی، ویژگی‌های روحانی و تیره‌بختی به متن افزوده می‌گردد. در الگوی متداعی، اغلب از تداعی میان یک جزء و کل مشابه آن استفاده می‌شود. با توجه به اینکه هر سه الگو در ضمایم تورات نیز به همین صورت کاربرد داشته است، بنابراین به احتمال قریب به یقین شاعران متأخر الگوهای مذکور را از این ضمایم اقتباس کرده‌اند. درنهایت باید گفت سویۀ اصلی همۀ این افزوده­ها تفسیر روایت منثور با هدف اقناع و جهت­دهی ذهنی مخاطب بوده است، نه فقط روایت خلاقانه و ادیبانۀ آن.

لینک ثابت مقاله

tags: روایت منثور منظوم­گردانی الگوی روایی عهد عتیق