Authors | احمد لامعی گیو,محمدرضا میدان نورد |
---|---|
Journal | نقد ادب معاصر عربی |
Page number | ۲۵۶-۲۷۳ |
Serial number | ۱۴ |
Volume number | ۲۸ |
Paper Type | Full Paper |
Published At | ۲۰۲۴ |
Journal Grade | Scientific - research |
Journal Type | Typographic |
Journal Country | Iran, Islamic Republic Of |
Journal Index | isc |
Abstract
بر اساس نظریات کارل گوستاو یونگ، ناخودآگاه جمعی انسان دربردارنده¬ی مضامین و کهنالگوهایی است که تبیین الگویی و همگانی روان هستند، در ناخودآگاه جمعی انسان پنهانند و می¬توانند در هر زمان و مکان، خودبهخود جلوه¬گر شوند. از نظر او سایه، نقاب، آنیما و آنیموس ازجمله¬ی کهنالگوها می¬باشد و شاید آنیما اساسی¬ترین کهنالگویی است که شامل عنصر مکمّل زنانه در ناخودآگاه مرد می¬باشد. این کهنالگو، در بسیاری از آثار ادبی جهان قابلمشاهده است و شاعران و نویسندگان در آثار ادبی خود از آن بهره¬¬ی فراوانی برده¬اند. جبران خلیل جبران، نویسنده¬ی معاصر لبنانی، نیز با الهامگرفتن از این کهن¬الگو، احوال درونی خود را آشکار نموده است. پژوهش حاضر، کوشیده است با روش توصیفی-تحلیلی، این کهن¬الگو را در«الأجنحةالمتکسّره»، مورد وارسی و مداقّه قرار¬دهد. نتایج حاصله، نشان می¬دهد که حضور آنیما، یکی از تکیه¬گاه¬های عاطفی جبران بوده که با توجّه به شرایط اجتماعی، فرهنگی و جغرافیایی در الأجنحةالمتکسّره ظهور یافته است. در این مسیر، جبران، با گرایش بهسوی ضمیر ناخودآگاه خود، در بخش قابل توجهی تحت تأثیر مثبت آنیما، علاوهبر معشوقهاش، سلمی کرامة که از منظر او برابر با اساطیری نظیر عشتروت و حوّا است، در زمره¬ی سمبلهایی از طبیعت همچون درخت، گل، کوه و غیره قرار می¬گیرد و این تأثیر افزون بر الهام بخشی، او را از نابسامانیهای تفرّد به پختگی رسانده است. در مواردی نیز تحت تأثیر آنیما منفی، مشابه نمودهای از مرگ و تاریکی، دچار رنج و ناامیدی شده است.
tags: نقد روانشناسانه، یونگ، کهنالگو آنیما، جبران خلیل جبران، الأجنحة المتکسّرة