الگوی پراکنش گیاهان رویشگاه بادام کوهی (Amygdalus scoparia Spach.) در منطقه حفاظت شده شاسکوه، خراسان جنوبی

Authorsمسلم رستم پور
Journalپژوهش و توسعه جنگل
Page number۰-۰
Paper TypeFull Paper
Journal TypeTypographic
Journal CountryIran, Islamic Republic Of
Journal Indexisc

Abstract

چکیده مقدمه و هدف: ساختار افقی جنگل به نحوه توزیع درختان فردی در یک اکوسیستم جنگلی اشاره دارد. الگوهای مکانی درختان و درختچه‌‌ها، اطلاعات مهمی را در مورد یکپارچگی ساختار جوامع جنگلی، پویایی جوامع گیاهی، فرآیند توالی و همزیستی گونه‌ها فراهم می‌کند. پژوهش¬های متعددی در خصوص الگوی پراکنش در حوزه علوم جنگل انجام شده است و با وجود آنکه بیشتر پژوهش‌ها نشان داده‌اند که الگوی درختان از نوع کپه‌ای است، با این وجود در برخی از پژوهش‌های انجام شده، نتایج متناقضی گزارش شده است. به نظر می رسد الگوی پراکنش درختان و درختچه‌ها، تحت تاثیر درجه غالبیت و فرم رویشی گیاهان قرار می‌گیرد. از این رو، در پژوهش حاضر، علاوه بر تعیین الگوی پراکنش حدود 64 گونه گیاهی در رویشگاه بادام کوهی (Amygdalus scoparia Spach.) در دامنههای جنوبی منطقه حفاظت شده شاسکوه، خراسان جنوبی، رابطه بین فرم رویشی، دوره زندگی و درجه غالبیت گونهای با الگوی پراکنش گونههای گیاهی بررسی شد. مواد و روش¬ها: در پژوهش حاضر، چهار منطقه معرف رویشگاه بادام کوهی (Amygdalus scoparia) در دامنه‌های جنوبی منطقه حفاظت شده شاسکوه انتخاب شد. در هر منطقه معرف تعداد 20 کوادرات مربعی مستقر شد (جمعاً 80 کوادرات). برای شمارش پایه‌های گندمی و علفی، بوته‌ای و درختچه‌ای و درختی به ترتیب از کوادرات با ابعاد 1×1 متر، 4×4 متر و 10×10 متر استفاده شد. پس از شناسایی و شمارش گونه‌های گیاهی در کوادرات، تراکم گونه‌ای، وفور گونه‌ای و فراوانی گونه‌ای تعیین شد. سپس غالبیت گونه‌ای براساس روش طبقه‌بندی Weigmann (1973) در پنج طبقه مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور تعیین الگوی پراکنش از شاخصهای نسبت وفور به فراوانی، نسبت واریانس به میانگین، اندازه خوشه (ICS)، شاخص گرین (GI) و میانگین تجمع (IMC) استفاده شد. به منظور مقایسه دقت روشهای کوداراتی مورد بررسی در تعیین الگوی پراکنش، از ضریب تغییرات (CV) استفاده شد. از آزمون استقلال کای اسکوئر به منظور بررسی رابطه بین فرم رویشی، دوره زندگی و درجه غالبیت گونهای با الگوی پراکنش استفاده شد. اندازه اثر و توان آزمون کای اسکوئر در سطح 05/0 محاسبه شد. کفایت نمونه‌برداری با استفاده از منحنی تجمع گونه‌ای (Species Accumulation Curve) تعیین شد. یافته¬ها: نتایج نشان داد از نظر الگوی پراکنش، براساس شاخص نسبت وفور به فراوانی، حدود 97 درصد گونه‌های مورد بررسی دارای الگوی کپه‌ای و 3 درصد دارای الگوی تصادفی هستند. براساس شاخصهای کوادارتی: نسبت واریانس به میانگین (ID) و اندازه خوشه (ICS)، 84 درصد گونهها دارای الگوی کپهای و 16 درصد گونهها دارای الگوی تصادفی هستند. براساس شاخص گرین (GI) 61 درصد الگوی پراکنش گونههای گیاهی منطقه مورد بررسی از نوع کپهای و 39 درصد از نوع تصادفی است. نتایج نشان داد که الگوی پراکنش گونههای فراغالب و غالب مورد بررسی از نوع کپهای است. تنها گونه درختی منطقه مورد بررسی، بنه (Pistacia atlantica Desf) دارای الگوی تصادفی است. نتیجه آزمون استقلال کای اسکوئر نشان داد که بین فرم رویشی، دوره زندگی و درجه غالبیت گونهای با الگوی پراکنش، رابطه معنیداری وجود ندارد (p≥0.05). نتایج نشان داد که شاخص فیشر یا نسبت واریانس به میانگین (ID) با کمترین ضریب تغییرات (86/1)، بیشترین دقت لازم برای تعیین الگوی پراکنش را دارد. از بین شاخصهای مورد بررسی، نتیجه شاخص گرین با واقعیت زمینی بیشتر تطابق دارد. منحنی تجمع گونهای نشان داد که با افزایش تعداد کوادرات به 80 عدد، 60 گونه گیاهی در منطقه مورد بررسی مشاهده شد و برای ارزیابی غنای گونهای کافی است. نتیجه¬گیری کلی: نتایج شاخصهای مختلف نشان داد که الگوی پراکنش بین 61 تا 97 درصد گونههای مورد بررسی از نوع کپهای است. از آنجایی که یک یک شاخص نمی‌تواند تخمین‌های دقیقی از الگوی پراکنش ارائه دهد، در پژوهش حاضر از پنج شاخص کوادراتی رایج استفاده شد. از بین شاخصهای مورد بررسی، شاخص میانگین تجمع (IMC) الگوی پراکنش حدود 24 درصد از گونههای مورد بررسی را یکنواخت تشخیص داد، چندان با واقعیت همخوانی ندارد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که الگوی پراکنش گیاهان مستقل از فرم رویشی و درجه غالبیت گیاهان است. با این وجود، سهم گونه‌های کمیاب در الگوی پراکنش تصادفی، بیشتر از الگوی کپه‌ای است. در نهایت پیشنهاد میشود برای تعیین راهبرد نمونهبرداری و انتخاب فواصل کشت گیاهان، به کپهای بودن گیاهان غالب منطقه توجه شود.

Paper URL

tags: توزیع کپه‌ای، جنگل‌های مناطق خشک، شاخص‌های کوادراتی، فرم رویشی