نقش نگرش دیالکتیکی در پیدایش گونه‌های شخصیتی تازه در رمان فارسی (با رویکرد به رمان همنوایی شبانۀ ارکستر چوبها)

Abstract

فرد انسان پدیدهای کلی است و جهان فراگیری از واقعیات اقتصادی، اجتماایی و جاآ ن او ا احاطا کردهاست. او از این جهان تأثیری هم جانب میپذیرد و ب سهم خود بر ن اثر مایگاذا د. ایان تاأثیر متقابل همان ابط دیالکتیکی است. یکی از جنب های نگار دیاالکتیکی د یرصا هنار و اندیها ، نقش مسلط پایگاه اقتصادی و اجتمایی د تکوین ثا یظیم هنری و ادبی است. وابستگی ثاا باآ هنری و ادبی ب زیربناهای اقتصادی و اجتمایی، واقعیتی انکا ناپذیر است، هرچند این وابستگی بسایا پیچیده، غیرمستقیم و بامیانجی است و از اساتقل نسابی اثار ادبای نمایکاهاد. بار مبناای نگار دیالکتیکی، هر مرحل از تا یخ اجتمایی با یک صو ت بآ ادبی همراه است، مان نیآ صاو ت ادبای د یصر سرمای دا ی است و با قهرمان مساأل دا یاا پروبلماتیاک توصایی میشاود. ایان مقالا قصاد پذیر یا د دیدگاه دیاالکتیکی د ادبیاات ا نادا د و هادفش بر سای نقاش ابطا دیاالکتیکی د پیدایش تیپهای تازه د یرص ادبیات است، حضو قهرمان پروبلماتیک د یک ا تباط طولی ب خلا تیپ داغخو ده و تیپ دا ای احساس کهتری میانجامد، یا ب یبا تی مایتاوان گتات خاساتگاه تیاپ داغخو ده و تیپ اسیر احساس کهتری د مان معاصر، قهرمان پروبلماتیک است