نویسندگان | شیرزاد خزائی |
---|---|
نشریه | تاریخ نامه ایران بعد از اسلام |
شماره صفحات | ۷۳-۹۶ |
شماره سریال | ۱۲ |
شماره مجلد | ۲۹ |
نوع مقاله | Full Paper |
تاریخ انتشار | ۲۰۲۲ |
رتبه نشریه | علمی - پژوهشی |
نوع نشریه | چاپی |
کشور محل چاپ | ایران |
نمایه نشریه | isc |
چکیده مقاله
ابنخلدون مورخ و متفکر مسلمان ازجمله معدود نظریهَپردازان طراز اول جهان اسلام است که در برخی از حوزهها نظریههای بدیعی را طرح کرده است که تاکنون مورد تجزیهوتحلیل قرار نگرفته است. یکی از این حوزهها جغرافیا و بهطور دقیقتر اقلیمشناسی است. پرسش مقاله کنونی در گام نخست این است که ابنخلدون چه معنایی از اقلیم را موردنظر داشته است و در گام بعد به چه رابطهای میان اقلیم و جامعه بشری باور داشته است؟ فرضیه پژوهش ازاینقرار است که زیرساخت اندیشه وی در مورد اقلیم نظریۀ هفتاقلیمی یونانی است و ابنخلدون در یک «تبیین علی» اقلیم را بهمنزلۀ «علت تامه» شالودۀ تکوین علوم، هنرها، خلقوخوها و نژاد بشری تلقی میکرده است. پژوهش حاضر نشان میدهد که ابنخلدون اقالیم معتدل یعنی اقلیمهای 3 و 4 و 5 را در پرورش و شکلگیری انسانهای هنجارمند، مستعد و متمدن مهم تلقی کرده و از سوی دیگر در اقالیم بهدوراز اعتدال همچون اقالیم 1 و 2 و 6 و 7 که با استوا و قطب متناظرند، انسانهایی بهدوراز تمدن و با ناهنجاریهای مختلف پرورش مییابند. نتایج تحقیق نشانگر آن است که ابنخلدون به یک نوع دترمینیسم اقلیمشناختی در جامعه بشری باور داشته است که درنتیجه آن در اقلیمهای نامعتدل انسانهای منحرف ظهور مییابند و در اقالیم معتدل پیامبران و نوابغ به منصۀ ظهور میرسند.
tags: ابنخلدون؛ اقلیم؛ دترمینیسم؛ جغرافیا؛ علم؛ تمدن