نویسندگان | سامان فرزین,مریم ظهوریان |
---|---|
همایش | هفتمین همایش بینالمللی باستانشناسان جوان |
تاریخ برگزاری همایش | ۲۰۱۹-۱۱-۱۱ |
محل برگزاری همایش | تهران |
شماره صفحات | ۰-۰ |
نوع ارائه | سخنرانی |
سطح همایش | داخلی |
چکیده مقاله
مجسمهسازی یکی از شاخههای هنری جهانباستان است که در ابتدا در بیان اندیشۀ مذهبی شکل گرفت و سپس رنگ لعاب هنری برخود یافت. مجسمهسازی در ایران نیز یکی از مهمترین شاخههای هنری است که بیانگر مذهب، اندیشه و حتی سیاست مردمان باستان است. سلسلۀ اشکانی به عنوان یکی از ادوار تاریخی ایران پیشرو در تحول سبک مجسمهسازی شرقی است که دارای متنوعترین مجسمهها میباشد . اما آنچه در این دوره مهم مینماید هویت و شخصیت بخشیدن به مجسمهها در ایران زرتشتی است. یعنی تجسم انسانوارانه به خدایان و نقش الههها به صورت برهنه که در دین و نظرگاه زرتشتی متداول نبوده است و به گفته پژوهشگران تنها بر اساس تاثیر و تاثر روابط فرهنگی هلنی و روم صورت پذیرفته و به آن بسنده نمودهاند. اما سوالی که در ذهن متابدر میگردد آن است که در نظام فکری و مذهبی زرتشتی چگونه این نوع طراحی پذیرفته شده است؟. بستر تاریخی ایران با این گونه طراحی کاملاً بیگانه بوده و با هیچگونه پیش زمینهای در این نوع طراحی آن را پذیرفته است؟. بر این اساس هدف از انجام این پژوهش که به روش تحلیلی تطبیقی صورت میپذیرد این است که با بررسی مجسمههای هلنی_رومی و پیش آریایی به تحلیل نو در چرایی اجرای این نوع مجسمهها در این دوره پرداخته شود. روش کار در ابتدا بررسی نگاه مذهبی و طبقهبندی مجسمههای ایلامی، سپس بررسی مجسمهها، مطالعۀ دیدگاه مذهبی هلنیرومی و در انتها مطالعۀ تطبیقی با نمونههای اشکانی و استنباط نهایی است که بر این اساس میتوان گفت ذهن تاریخی ایرانباستان با توجه به سبک مجسمهسازی تمدن ایلام با این نوع طراحی نه تنها بیگانه نبوده بلکه همانند نیز بوده است و تجسم انسانوارانه تنها از یک همزاد پنداری بین خدایان ایران و یونان نشات میگیرد
کلید واژه ها: اشکانی، مجسمه، هلنی، ایلامی