نویسندگان | سمیه حمیدی,احسان مزدخواه,پیمان زنگنه |
---|---|
نشریه | مطالعات روابط بین الملل |
شماره صفحات | ۲۹-۵۹ |
شماره سریال | ۱۴ |
شماره مجلد | ۴ |
نوع مقاله | Full Paper |
تاریخ انتشار | ۲۰۲۲ |
رتبه نشریه | ISI |
نوع نشریه | چاپی |
کشور محل چاپ | ایران |
نمایه نشریه | isc |
چکیده مقاله
حادثه تروریستی ۱۱سپتامبر۲۰۰۱ باعث دگرگونی بنیادین در عرصهی سیاست خارجی آمریکا شد. در علت-سنجی این پدیده، دولتمردان آمریکایی عدم دموکراسی و عدم صلحسازی پایدار در جوامع فرومانده را بهعنوان پیشران خشونتطلبی و حرکتهای تروریستی میدانستند. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که استراتژیهای صلحسازی آمریکا از دوران جرج بوش(پسر) تا دوران نئوهمیلتونیسم به رهبری جو بایدن، در افغانستان چگونه میباشد؟ فرضیه پژوهش به این نکته اشاره دارد کنشگری آمریکا در افغانستان بهمنظور صلحسازی ریشه در تأمین منافع فرا منطقهای و اجرای جهانیسازی آمریکایی دارد. اساساً توجه به مسئله و رهیافت صلحسازی در افغانستان در دستگاه ادارکی ـ اعمالی ایالاتمتحده آمریکا بهمنظور ایجاد یک کشور پایدار در صلح به حاشیه رفته است، سیاستی که بهنوعی برای صلحسازی، جریانات داخلی در افغانستان را از مناسبات دورنگه داشته است و توجهی به ساخت و ساحت داخلی افغانستان ندارد به¬همین دلیل پروسه صلحسازی پایدار موفق نبوده و منجر به نتایج مثبت نشده است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی با تکیهبر مفهوم صلحسازی است. هدف پژوهشحاضر تبیین استراتژیهای صلحسازی ایالاتمتحده آمریکا در افغانستان از ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱است. دستاورد پژوهش نشان میدهد، استراتژیهای صلحسازی آمریکا در افغانستان از دوران نئومحافظهکاری(بوش پسر) تا دوران نئوهمیلتونیسم( بایدن) علیرغم تثبیت ثبات در این کشور در محور تأمین منافع فرا منطقهای آمریکا و مقابلهی استراتژیک با رقبایی چون، چین و روسیه بوده است
tags: صلحسازی، نئومحافظهکاری، نئوهمیتلونیسم، ایالاتمتحده آمریکا، افغانستان