رزومه


مهدی رضایی

مهدی رضایی

استادیار

عضو هیئت علمی تمام وقت

دانشکده: علوم تربیتی و روانشناسی

گروه: روانشناسی

مقطع تحصیلی: دکتری

رزومه
مهدی رضایی

استادیار مهدی رضایی

عضو هیئت علمی تمام وقت
دانشکده: علوم تربیتی و روانشناسی - گروه: روانشناسی مقطع تحصیلی: دکتری |

تدوین مدل فرهنگ ایمنی یک شرکت فولادی: یک مطالعۀ آمیخته

نویسندگانمهدی رضایی,علیرضا مخبر دزفولی
نشریهپژوهش‌های کیفی در علوم رفتاری
شماره صفحات37-54
شماره سریال۳
شماره مجلد۱
نوع مقالهFull Paper
تاریخ انتشار۲۰۲۵
نوع نشریهالکترونیکی
کشور محل چاپایران

چکیده مقاله

زمینه: فرهنگ ایمنی مجموعه‌ای از باورها، هنجارها، انگیزه‌ها، نقش‌ها و عملکردهای تخصصی است که موجب کاهش رویارویی کارکنان‌، مدیران‌، مصرف‌کنندگان و عموم مردم با شرایط خطرناک و آسیب‌رسان می‌شود. هدف: این پژوهش به منظور تدوین یک مدل مفهومی فرهنگ ایمنی و آزمون برازش آن در شرکت فولادی انجام شد. روش: این مطالعه از نوع آمیخته اکتشافی (کیفی-کمی) بود. در بخش کیفی و کمی به ترتیب از روش‌های کلایزی و توصیفی (همبستگی) استفاده شد. در بخش کیفی، جامعه آماری شامل کلیه کارشناسان HSE و نیروهای عملیاتی بودند که از میان آن‌ها 42 نفر به صورت هدفمند و با استفاده از روش نمونه‌گیری همگون انتخاب شدند. دومین جامعۀ آماری شامل تمام کارکنان یک شرکت فولادسازی بودند که تعداد 473 نفر با روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای به عنوان نمونه جهت تعیین برازش مدل انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از پدیدارشناسی توصیفی روش کلایزی و مدل‌یابی معادلات ساختاری استفاده گردید. یافته‌ها: تجزیه و تحلیل داده‌های حاصل از مصاحبه‌ها منجر به استخراج 7 مضمون اصلی و 42 مضمون فرعی شد. مضامین اصلی عبارت بودند از مدیریت نظام‌مند و متعهد (با 16 مضمون فرعی)، عامل ویژگی‌های فردی (13 مضمون فرعی)، عامل شغلی (3 مضمون فرعی)، عامل اجتماعی (2 مضمون فرعی)، عامل محیطی (3 مضمون فرعی)، عامل سازمانی (3 مضمون فرعی) و عامل پیمانکاری (2 مضمون فرعی). بعلاوه، نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که مدل مفهومی استخراج شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و با مشاهدات واقعی انطباق دارد. نتیجه‌گیری: فرهنگ ایمنی حاکم بر صنعت فولادسازی کاملاً متأثر از عملکرد سیستم مدیریتی، شخصیتی، سازمانی، شغلی، اجتماعی، محیطی و پیمانکاری است. بنابراین، فرهنگ ایمنی یک کل چند بعدی و چند سطحی است که برای استقرار آن باید روابط ساختاری بین عوامل مدیریتی، شخصیتی، سازمانی، شغلی، اجتماعی، محیطی و پیمانکاری توجه شود.

لینک ثابت مقاله