تحلیل و بازخوانی قصاید ناصرخسرو بر اساس نظریه تاریخ گرایی نوین

نویسندگانسمیه حمیدی,فرزانه جورابچی بخارائی,اکبر شایان سرشت
نشریهمطالعات ایرانی
شماره صفحات۲۸۳-۳۰۹
شماره سریال۲۲
شماره مجلد۴۴
نوع مقالهFull Paper
تاریخ انتشار۲۰۲۴
رتبه نشریهعلمی - ترویجی
نوع نشریهچاپی
کشور محل چاپایران
نمایه نشریهisc

چکیده مقاله

متون ادبی در کنار پیوند با اوضاع اجتماعی زمانه خویش، گویای روابط پیچیدة قدرت نیز هستند. در قصاید ناصرخسرو گفتمان‌های موجود در جامعه به‌گونه‌ای بازنمود شده که عمدتاً مقاومت هدفمند شاعر را در برابر ساخت قدرت حکومت سنی مذهب غزنوی نشان می‌دهد. بیشترین چالش‌های فکری ناصرخسرو را نقد قدرت و گفتمان‌های سیاسی و مذهبی عصر غزنوی به خود اختصاص داده است. شاعر بر اساس دانش دینی و چیره‌دستی زبانی خود، هژمونی گفتمانی حاکمیت غزنوی را به‌چالش می‌کشد. از نگاه شاعر، ساختار حکومت در آن دوره ترکیبی از اقتدار سیاسی و مذهبی است و نحوه اعمال و تثبیت قدرت، با تفسیر سیاسی از دین و دانش فقه شافعی در جهت مشروعیت‌بخشی به‌حکومت صورت می‌گیرد. ناصرخسرو به‌عنوان یک شاعر شیعی مذهب تلاش می‌کند تا در قالب سروده‌هایش به مشروعیت‌زدایی از حاکمیت سیاسی زمانه‌اش بپردازد. مساله نوشتار حاضر آن است که ناصرخسرو در آیینه اشعارش چگونه در برابر گفتمان‌ غالب حاکمیت غزنوی واکنش نشان می‌دهد و باورهای مذهبی‌اش در ساخت گفتمان مشروعیت‌زایش تبلور می‌یابد؟ روش پژوهش حاضر تاریخ-گرایی نوین میشل فوکو است. دستاورد پژوهش نشان می‌دهد که گفتمان ناصرخسرو در جهت مشروعیت‌زدایی از نظام سیاسی و اجتماعی عصر خویش، جدال گفتمان قدرت میان فقه سیاسی اهل سنت و شیعه را نشان می‌دهد.

لینک ثابت مقاله

tags: ناصرخسرو میشل‌فوکو تاریخ‌گرایی نوین قدرت غزنوی