جایگاه نور درسقاخانه از منظر فرهنگ و هنر اسلامی

نویسندگانآرزو پایدارفرد,احمد برهانی
همایشاولین همایش ملی معماری حکمت بنیان
تاریخ برگزاری همایش۲۰۲۳-۱۰-۲۴
محل برگزاری همایشتهران
شماره صفحات۰-۰
نوع ارائهسخنرانی
سطح همایشداخلی

چکیده مقاله

سقاخانه¬ها¬¬¬¬¬¬¬¬¬ یکی ¬از انواع¬ معماری¬های ¬مذهبی¬ است¬ که ¬در کنار ¬حسینیه¬ها، تکیه¬ها، امامزاده¬ها، زورخانه¬ها و ... ساخته ¬شده ¬و به عنوان ¬مکانی ¬معنوی ¬و مذهبی¬تبلور یافته¬اند. بنای¬ سقاخانه¬ با توجه¬ به¬ برپا بودن¬ آن‌ها چه ¬به ¬لحاظ ¬کمی ¬و ¬چه ¬به ¬لحاظ¬ کیفی¬ بطور ¬بالقوه ¬منبعی¬ حایز اهمیت ¬در باستان¬شناسی ¬ایران ¬است.¬ وجود نور در مکان¬های ¬مقدس ¬و سقاخانه¬ها و مانند ¬این¬ها همچنین ¬شمع¬ روشن¬ کردن¬ عیسویان¬ در کلیساها و در زادشب¬ حضرت¬عیسی(ع) (زادشب¬مهر، شب¬یلدا) روی ¬درخت¬ کاج¬ انگیزه¬ای ¬شد ¬تا در این ¬پژوهش¬ به ¬بررسی ¬جایگاه ¬نور در فضای ¬معماری ¬سقاخانه ¬پرداخته ¬شود. در پژوهش¬ حاضر سعی¬ بر آن ¬شده¬است ¬تا با بررسی¬ عنصر آتش¬ و تطور آن ¬در گذر زمان ¬و ارتباط¬ آن ¬با معنویت، حکمت ¬و هنر معماری ¬مذهبی ¬به ¬این¬ سوالات ¬پاسخ¬ داده ¬شود ¬که ¬چرا ¬ایرانیان ¬در مراسم‌های ¬آیینی ¬و مذهبی¬ خود (محرم: ¬شام ¬غریبان) و یا در مکان¬هایی ¬با این ¬کار کرد (سقاخانه¬ها) از نور (روشن¬ کردن ¬شمع) استفاده ¬می‌کنند؟ و نور در فضای ¬معماری ایرانی ¬دارای¬ چه ¬جایگاهی-است؟ هدف¬ از انجام این پژوهش¬ این¬ است¬ که ¬با مطالعه ¬سیر تاریخی¬ بنای¬ سقاخانه ¬در معماری ایران و آیین-های دینی، ¬به ¬بررسی ¬پیشینه ¬و جایگاه نور در مراسم¬های ¬آیینی و حضور این عنصر در کنار عناصر آب¬ و آتش در فضای معماری ایران ¬و بطور ¬ویژه ¬سقاخانه ¬پرداخته¬شود. نتایج ¬حاکی¬ از آن¬ است¬ که ¬سقاخانه¬ها در ادامه -حضور آیین¬ مهرپرستی¬ و با کارکردی ¬شبیه ¬آن ¬تعبیه ¬شده، و از نظر فرمی ¬علاوه ¬بر شباهت ¬و نزدیکی¬ در معماری ¬و ¬محل ¬ساخت ¬آن، در اهمیت¬ دادن ¬به ¬حضور نور در این ¬فضاها باتوجه ¬به ¬آموزه¬های ¬آیین ¬مهرپرستی ¬و بعد از آن ¬دین¬ زرتشت¬ و سپس¬ اسلام ¬که ¬خداوند¬ را ¬نور آسمان‌ها و زمین ¬می‌داند، با توجه¬ به ¬فاصله ¬زمانی -نیز با یکدیگر قرابت ¬و هم‌خوانی ¬داشته ¬باشند. این ¬پژوهش ¬از نوع ¬کیفی- توسعه¬ای بوده و به ¬روش¬ توصیفی-تحلیلی¬ انجام پذیرفته است.

لینک ثابت مقاله

کلیدواژه‌ها: آتش، نور، آب، سقاخانه، نیایش، نذر